کنوف

لغت نامه دهخدا

کنوف. [ ک َ ]( ع ص ) ناقة کنوف؛ ناقه ای که در جانب و ناحیه شتر راه رود. یا ناقه ای که یک سو شود و چون آن را سردی رسد در ناحیه شتر فروخوابد. ج، کُنف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || غنم کنوف؛ گوسپند که دور دور باشد و با گله نرودو یا گوسپندی که بر آبستنی نر برجهد بر وی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی عرزه یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
خویشان یعنی چه؟
خویشان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز