کعدب

لغت نامه دهخدا

کعدب. [ ک َ دَ ] ( ع ص ) فرومایه. بی مروت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). پست. خسیس. ( یادداشت مؤلف ).
کعدب. [ ک ُ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ کُعدُبَة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
داشاق
داشاق
افتخار
افتخار
با دقت
با دقت
وارونه
وارونه