پدرگیر

در زبان فارسی، واژهٔ پدرخوانده به‌عنوان معادل رسمی و مصطلح برای مفهوم پدرِ غیربیولوژیک در نظر گرفته می‌شود. این ترکیب از دو جزء پدر و خوانده تشکیل شده که بخش دوم برگرفته از مصدر خواندن به‌معنای دعوت کردن و انتخاب کردن است. بنابراین، پدرخوانده به فردی اطلاق می‌گردد که با تصمیم و انتخاب، مسئولیت سرپرستی و تربیت فردی دیگر را به‌عنوان پدر بر عهده می‌گیرد، بی‌آنکه رابطهٔ خونی بین آن‌ها وجود داشته باشد.

این عنوان، علاوه بر کاربرد عمومی در اشاره به سرپرست خانوادگی، در حوزه‌های حقوقی و اجتماعی نیز از جایگاه مشخصی برخوردار است. در نظام حقوقی ایران، نهاد پدرخواندگی با عنوان قانونی نصب ولی قهری یا قیمومت شناخته می‌شود و تابع مقررات خاص خود است. پدرخوانده در این چارچوب، وظایف و مسئولیت‌های سنگینی در قبال تربیت، نگهداری و تأمین نیازهای مادی و معنوی فرزندخوانده خود بر دوش دارد.

کاربرد واژهٔ پدرگیر که در برخی گفتارهای غیررسمی شنیده می‌شود، فاقد اعتبار زبان‌شناسی و رسمیت ادبی است و در متون معیار و نوشتار رسمی جایگاهی ندارد. بنابراین، برای حفظ صحت و سلامت زبان فارسی و همچنین انتقال دقیق مفهوم، توصیه می‌شود همواره از اصطلاح صحیح و پذیرفته‌شدهٔ پدرخوانده استفاده گردد. این واژه به‌درستی بار معنایی، عاطفی و حقوقی این نقش مهم را منتقل می‌سازد.

فرهنگ عمید

پدرخوانده.