پاسوق

لغت نامه دهخدا

پاسوق. ( اِ ) ابسوق. آیة. ( در تورات ).

فرهنگ فارسی

ابسوق آیه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عضو
عضو
مأوا
مأوا
بی عرزه
بی عرزه
رویداد
رویداد