لغت نامه دهخدا
وطیس. [ وَ ] ( ع اِ ) تنور آهنین. ( مهذب الاسماء ). تنور آهنین، یا عام است. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج، وطایس. ( مهذب الاسماء ). || سختی کار. ( ناظم الاطباء ). وطیسة. گویند: الاَّن حمی الوطیس؛یعنی در این هنگام سخت شد حرب و جنگ و نایره قتال بالا گرفت. ( منتهی الارب ) ( انساب سمعانی ) ( آنندراج ).