واژۀ ناخراشیدن مصدر منفی از ریشۀ خراشیدن است که در متون کهن فارسی و فرهنگهای لغت بهصورت [خ َ دَ] ضبط شده است. این کلمه در کاربردهای ادبی و کهن به معنی نخراشیدن یا خراش نداشتن بهکار میرود و نقش دستوری آن بیان حالت منفی عمل خراشیدن است. در بررسی ساختار این واژه، پیشوند نفی «نا» به مصدر «خراشیدن» متصل شده و معنای متضاد را ایجاد میکند. این شیوه از ساخت واژه در فارسی باستان و میانه نیز سابقه داشته و در متون نظم و نثر کلاسیک فارسی، بهویژه در آثار دورههای سامانی و غزنوی، نمونههای مشابهی قابل مشاهده است. کاربرد این قالب دستوری نشاندهنده ظرافت و توانایی زبان فارسی در بیان مفاهیم متضاد با استفاده از پیشوندهای ساده است.
امروزه اگرچه استفاده از شکل کهن ناخراشیدن در گفتار روزمره کمتر رواج دارد، ولی شناخت آن برای درک متون ادبی و کهن فارسی ضروری است. صورت متداول و امروزی این مفهوم، همان نخراشیدن است که با حفظ ساختار منفی و با حذف «الف» اضافه ساخته میشود. در هر دو صورت، رعایت دقیق نیمفاصله در نگارش نوین (ناخراشیدن/نخراشیدن) و تلفظ صحیح هجای اول [خَ] از ملزومات نگارش استاندارد فارسی بهشمار میرود.