میناسم

لغت نامه دهخدا

میناسم. [ س ُ ] ( ص مرکب ) سیاه سم. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). || سبزسم. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). با سمی به رنگ مینا:
این عجب نیست بسی، کز اثرلاله و خوید
گفتی آهوبره میناسم و بیجاده لب است.انوری ( دیوان چ نفیسی ص 31 ).

فرهنگ فارسی

آنکه دارای سم سیاه و سبز باشد.