مکشوح

لغت نامه دهخدا

مکشوح. [م َ ] ( ع ص ) مرد داغ کرده در تهیگاه. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مبتلا به بیماری کَشَح. ( از اقرب الموارد ).
مکشوح. [ م َ ] ( اِخ ) نام یکی از جوانمردان عرب. ( ناظم الاطباء ). لقب قیس بن هبیرةبن هلال است. رجوع به همین ماده شود.

فرهنگ فارسی

مرد داغ کرده. مرد داغ کرده در تهیگاه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خویش یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز