مچلکا

لغت نامه دهخدا

مچلکا. [ م ُ چ َ ] ( ترکی، اِ ) لفظ ترکی است بمعنی عهدنامه مجرمان. ( غیاث ). مأخوذ از ترکی، تمسک و دستاویز و سند و شرط و عهد و اقرار. مچلکاه. مچلکه. ( ناظم الاطباء ): هولاکوخان از وی بر آن سخن حجت طلبید بیچاره مچلکا باز داد. ( جامع التواریخ رشیدی ).

خویش یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
پوزیشن یعنی چه؟
پوزیشن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز