مهر افکندن

لغت نامه دهخدا

مهر افکندن. [ م ِ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیرون کردن مهر و دوستی کسی از دل. دل برداشتن از کسی. || مورد محبت قرار دادن کسی یا چیزی را. دل دادن:
چه مهر افکنی بر تن و این جهان
که با تو نه این ماند خواهد نه آن.اسدی ( گرشاسبنامه ).گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم.کمال اسماعیل.

فرهنگ فارسی

بیرون کردن مهر و دوستی کسی از دل. یا مورد محبت قرار دادن کسی یا چیزی را. دل دادن.