ممجر

لغت نامه دهخدا

ممجر. [ م ُ ج ِ ] ( ع ص ) زنی که از گرانی بار شکم برخاستن نتواند. ( منتهی الارب ). ممجرة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باری
باری
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار
عندلیب
عندلیب
عظمت
عظمت