ملتمع

لغت نامه دهخدا

ملتمع. [ م ُ ت َ م ِ ] ( ع ص ) درخشیده و روشن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). درخشان و روشن و تابان و دارای لمعان. ( ناظم الاطباء ).
- ملتمع شدن؛ تغییر کردن رنگ و ناپدید شدن آن.
|| درخشیدن. ( ناظم الاطباء ).
|| رباینده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). آنکه می گیرد و می رباید. و رجوع به التماع شود. || آنکه خود را به کناری می کشد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

درخشیده و روشن و تابان و دارای لمعان. ترکیب: ملتمع شدن ۱ - تغییر رنگ و نا پدید شدن آن. یا رباینده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس شعر یعنی چه؟
کس شعر یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز