مطمرات

لغت نامه دهخدا

مطمرات. [ م ُ طَم ْم ِ ] ( ع اِ ) مطمرات الامور؛ کارهای هلاک کننده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیطالمحیط ). ج ِ مُطَمِّرَة و مهلکات. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مطمرة شود.
مطمرات. [ م ُ م ِ ] ( ع ص، اِ )ج ِ مطمرة. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده بعد شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گرایش
گرایش
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
تازه
تازه
فال امروز
فال امروز