مطاریق

لغت نامه دهخدا

مطاریق. [ م َ ] ( ع ص، اِ ) گروه پیادگان. || شتر در پی یکدیگر رونده نزدیک آب. یقال: جائت الابل مطاریق؛ یعنی در پی یکدیگر. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مطاریق. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مِطراق. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز