قاعدۀ احسان بر این اصل استوار است که هرگاه شخصی با انگیزۀ خدمت رسانی و نیکوکاری به دیگران، عملی را انجام دهد و در نتیجۀ آن، خسارتی به دیگری وارد آید، فاعل آن عمل مسئول جبران خسارت نخواهد بود. این قاعده با هدف تشویق افراد به انجام اعمال خیر و جلوگیری از ورود ضررهای بزرگتر، در نظام حقوقی مورد پذیرش قرار گرفته است. مصادیق متعددی برای تبیین این قاعده وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها پرداخته میشود.
در موقعیتهای اضطراری که حفظ جان یا مال دیگری در خطر باشد، اقدام برای دفع ضررِ بزرگتر، حتی اگر موجب خسارت جزئیتر شود، تحت شمول قاعدۀ احسان قرار میگیرد. برای نمونه، اگر لباس فردی آتش گرفته باشد و نجات جان وی مستلزم پاره کردن لباس باشد، عامل این عمل ضامن نخواهد بود. همچنین، در صورت آتشسوزی یک مغازه، اگر برای جلوگیری از گسترش آتش لازم باشد بخشی از ساختمان تخریب شود یا در جریان خارج کردن سریع کالاها از آسیب، بخشی از آنها تلف شود، اقدامکنندگان مسئولیتی ندارند. بهطور مشابه، اگر کشتی در آستانۀ غرق شدن باشد و نجات جان سرنشینان مستلزم ریختن بخشی از اموال به دریا باشد، در صورتی که این عمل تنها راه نجات باشد، مسئولیتی متوجه فرد اقدامکننده نیست؛ البته مشروط بر آنکه انگیزۀ اصلی، نجات صاحب مال باشد و نه منافع شخصی.
با این حال، احسان بودن عمل منوط به رعایت شرایطی است؛ از جمله آنکه زیان وارد شده باید کمتر از زیان دفع شده باشد و عمل انجامگرفته تنها راه ممکن برای دفع خطر محسوب شود. برای مثال، اگر با قرار دادن کالاها در مسیر سیل، از ورود آب به خانه و تلف شدن تمام اموال جلوگیری شود، این عمل مشمول قاعدۀ احسان است؛ اما اگر زیان وارده مساوی یا بیشتر از منفعت حاصل شده باشد، عمل از مصادیق احسان نخواهد بود. همچنین، در مواردی مانند دفن مال امانی در سفر به جهت جلوگیری از سرقت، در صورتی که راه دیگری برای حفظ آن وجود نداشته باشد، در صورت تلف شدن مال، امین ضامن نیست. در همۀ این موارد، قصد خیر و انگیزۀ احسان، شرط اساسی برای سقوط ضمان است.