لغت نامه دهخدا
مشجع. [ م ُ ج ِ ] ( ع ص ) دل دهنده. دلیرکننده. تشجیعنماینده. ( از ناظم الاطباء ). شجاعت انگیز. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و کانوا ایضاً قد استخرجوالحنا آخر یقال له المشجع کانت تستعمله قادة الجیوش.( رسائل اخوان الصفا، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).