متاخمه

لغت نامه دهخدا

متاخمه. [ م ُ خ َ م َ ] ( ع مص ) متصل شدن حدود زمین با یکدیگر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ارضنا تتاخم ارضکم متاخمة؛ حد زمین ما متصل است به زمین شما. ( از ناظم الاطباء ). بلاد عمان تتاخم بلاد الشجر و بلادنا متاخمة لبلادهم. ( اقرب الموارد ). و رجوع به متاخم شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال اوراکل فال اوراکل فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت