متاجرت

لغت نامه دهخدا

متاجرت. [ م ُ ج َ رَ ] ( ع مص ) متاجرة: چنین آورده اند که در شهور سالفه و اعوام ماضیه، سه کس از دهاة عالم و کفاة بنی آدم بر سبیل مشارکت متاجرت می کردند. ( سندبادنامه ص 293 ). و رجوع به متاجرة شود.
متاجرة. [ م ُ ج َ رَ ] ( ع مص ) با هم بازرگانی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). با کسی بازرگانی کردن. ( تاج المصادر ). با هم تجارت کردن. ( غیاث ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت