لؤلؤریز

لغت نامه دهخدا

لؤلؤریز. [ ل ُءْ ل ُءْ ] ( نف مرکب ) کنایه است از اشک فشان:
مرا ز رفتن معشوق دیده لؤلؤریز
ورا ز آمدن شب سپهر لؤلؤساز.مسعودسعد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کون کردن
کون کردن
آراست
آراست
استیصال
استیصال
فال امروز
فال امروز