لعوه

لغت نامه دهخدا

( لعوة ) لعوة. [ ل َع ْ وَ ] ( ع ص ) تأنیث لَعو. ( منتهی الارب ): کلبة لَعْوَة و ذئبة لعوة؛ ای حریصة؛ سگی حریص و گرگی حریص. || سگ ماده. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) سیاهی گرداگرد سر پستان. ( منتهی الارب ). سیاهی. ( مهذب الاسماء ). || لعوةالجوع؛ تیزی و شدت گرسنگی. ( منتهی الارب ). لعت نفسی؛ غثت من الجوع. ( از دزی ). || ( اِخ ) ذولعوة، پادشاهی است از پادشاهان حمیر. ( منتهی الارب ). رجوع به ذولعوة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال آرزو فال آرزو فال ای چینگ فال ای چینگ فال تماس فال تماس