قبول افتادن

لغت نامه دهخدا

قبول افتادن. [ ق َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) مطبوع و پسندیده شدن. مقبول واقع شدن. ( ناظم الاطباء ):
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.حافظ.ز عرض حال که نفتد قبول یار چه حظ
چو گل به باغ نمی آید از بهار چه حظ.واله هروی.

فرهنگ معین

( ~. اُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل. ) مورد پسند واقع شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدرل ) قبول آمدن.

ویکی واژه

مورد پسند واقع شدن.