فلقاء

لغت نامه دهخدا

فلقاء. [ ف َ ] ( ع ص ) شاة فلقاءالضرة؛ گوسپند فراخ پستان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
محسن لرستانی
محسن لرستانی
کص
کص
خاص
خاص
قمبل
قمبل