فراخ گردیدن

لغت نامه دهخدا

فراخ گردیدن. [ ف َ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) گشاد شدن. فراخ شدن. رجوع به فراخ شدن و فراخ گشتن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص
کص
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
رویداد
رویداد
فال امروز
فال امروز