فرابستن. [ ف َ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) بستن. با دقت بستن: دل از دنیا بردار به خانه بنشین پست فرابند در خانه، به فلج و به پژاوند.رودکی.رجوع به بستن شود. - در فرابستن؛ مسدود کردن. پیش کردن در: دل از دنیا بردار و به خانه بنشین پست فرابند در خانه به فلج و به پژاوند.رودکی.