غرنبیده

لغت نامه دهخدا

غرنبیده. [ غ ُ رُم ْدَ / دِ ] ( ن مف / نف ) نعت مفعولی از غرنبیدن. بانگ و فریاد کرده. ( برهان قاطع ). رجوع به غرنبیدن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
منعقد
منعقد
اسرع وقت
اسرع وقت
استیصال
استیصال
ترکش
ترکش