علوده

لغت نامه دهخدا

( علودة ) علودة. [ ع َل ْ وَ دَ ] ( ع مص ) جای خود را گرفتن بطوری که کسی نتواند او را بجنباند. ( از منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
علودة. [ ع ِل ْ وَدْ دَ ] ( ع ص ) مؤنث علودّ. رجوع به علودّ شود. || اسب سرکش. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || اسبی که منقاد نشود مگر آنکه از پس وی را برانند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اسب سرکش که کشیده نشود مگر آنکه از پس رانند آنرا. ( منتهی الارب ). || شتر کهنسال. ( از منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت