قباط

لغت نامه دهخدا

قباط. [ ق ُب ْ با ] ( معرب، اِ ) شکرینه. قبیطی. قبیطاء. قبیط. حلوای معروف است که ناطف نامند. معرب کبیده. رجوع به قبیط و قبیطی و قبیطاء و قبیطه و قبیته و قبیده شود.

جمله سازی با قباط

💡 طغرل از جام ازل با قسمت خود راضی‌ام زهر غم باشد نصیبم از قضا جای قباط

قرین رحمت یعنی چه؟
قرین رحمت یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز