صافق

لغت نامه دهخدا

صافق. [ ف ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از صَفْق، به معنی دست بر دست دیگری زدن در بیع.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
غلام
غلام
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار
موزون
موزون
محسن لرستانی
محسن لرستانی