صاروره

لغت نامه دهخدا

( صارورة ) صارورة. [ رَ ] ( ع ص ) صارور. صاروراء. مردی که حج نکرده. ( منتهی الارب ). حج ناکرده. ( دستورالاخوان ) ( مهذب الاسماء ). || آنکه گرد زن نگردد. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بخش
بخش
ابوطاهر گناوه ای
ابوطاهر گناوه ای
متعاقبا
متعاقبا
بی درنگ
بی درنگ