لغت نامه دهخدا
شنترین. [ ش َ ت َ ] ( اِخ ) آخرین شهری است از حدود اندلس بر کران دریای اقیانوس نهاده و از وی عنبر اشهب خیزد بغایت نیک، سخت بسیار و اندر حدود مغرب هیچ جای دیگر نیست. ( حدود العالم ).
شنترین. [ ش َ ت َ ] ( اِخ ) آخرین شهری است از حدود اندلس بر کران دریای اقیانوس نهاده و از وی عنبر اشهب خیزد بغایت نیک، سخت بسیار و اندر حدود مغرب هیچ جای دیگر نیست. ( حدود العالم ).