شقوء

لغت نامه دهخدا

شقوء. [ ش ُ ] ( ع مص ) دندان شتر برآمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). شقا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).برآمدن دندان پیشین. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || غلبه کردن کسی را. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به شقا شود. || شانه کردن موی سرکسی را. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || زدن فرق سر کسی را. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ای چینگ فال ای چینگ فال حافظ فال حافظ فال نخود فال نخود