سجوم

لغت نامه دهخدا

سجوم. [ س ُ ] ( ع مص ) روان شدن اشک. ( منتهی الارب ). روان شدن اشک، اندک یا بسیار. ( اقرب الموارد ). رفتن اشک. ( تاج المصادر بیهقی ). || روان کردن ابر باران را. ( از اقرب الموارد ).
سجوم. [ س َ ] ( ع ص ) چشم راننده اشک. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ابر راننده باران. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

چشم راننده اشک. یا ابر راننده باران.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال راز فال راز فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت