ذموران

لغت نامه دهخدا

ذموران. [ ذَ ] ( اِخ )ذموران و ذالان دو ده اند به صنعاء یمن نزدیک ذمار و گویند خوبروی تر از زنان این دو قریه در یمن نباشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ساقی
ساقی
ملکا
ملکا
دیکته
دیکته
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله