ذاقن

لغت نامه دهخدا

ذاقن. [ق ِ ] ( اِخ ) نام قریه ای است به حلب. ( منتهی الارب ).
ذاقن. [ ق ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی مذکر از ذقن. || ( اِ ) زیر زنخ. || کرانه حلقوم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ادریان
ادریان
باسلیقه
باسلیقه
چسی
چسی
کص
کص