دمستانی

لغت نامه دهخدا

دمستانی. [ دَ م ِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به دمستان که قریه ای است از بحرین. ( یادداشت مؤلف ).
دمستانی. [ دَ م ِ ] ( اِخ ) احمدبن حسن بن علی دمستانی. او راست:انتخاب الجید من تنبیهات السید. ( یادداشت مؤلف ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جنده
جنده
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
هیت
هیت
مخنث
مخنث