دست نوردیدن

لغت نامه دهخدا

دست نوردیدن. [ دَ ن َ وَ دی دَ ] ( مص مرکب ) برزدن آستین. نوردیدن آستین جامه:
قبا بست و چابک نوردیددست
قبایش دریدند و دستش شکست.سعدی.رجوع به مجموعه مترادفات ص 349 شود. || مهیا و آماده شدن در کاری.

فرهنگ فارسی

بر زدن آستین. نوردیدن آستین جامه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
متمایز یعنی چه؟
متمایز یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز