خرپوز

لغت نامه دهخدا

خرپوز. [ خ َ ] ( اِ ) شپره کلان. خربیواز. رجوع به خربیواز شود:
اسبی دارم که نعره واری
طی می نکند بیک شبانروز
گر بر اثرش پلنگ باشد
بیرون نشود ز جا چو خرپوز.نزاری قهستانی.