حنیق

لغت نامه دهخدا

حنیق. [ ح َ ] ( ع ص ) حَنِق. بخشم آمده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شدیدالغیظ. ( اقرب الموارد ). خشمگین. خشمگن.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز