حبنه

لغت نامه دهخدا

( حبنة ) حبنة. [ ح َ ن َ ] ( ع اِ ) رجوع به حبنه شود.
حبنه. [ ح ِ ن َ ] ( ع اِ ) دمل و دمیدگی بدن که آماس کند و ریمناک گردد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ار
ار
شهرت
شهرت
بی عرزه
بی عرزه
رویداد
رویداد