جراصیا

لغت نامه دهخدا

جراصیا. [ ] ( معرب، اِ ) به عربی فراصیا. ( فهرست مخزن الادویه ). بظاهر مصحف جراسیاست. رجوع به جراسیا شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی همتا
بی همتا
باوانم
باوانم
کیری
کیری
چیره
چیره