توطئه‎ ‎کردن

لغت نامه دهخدا

توطئه کردن. [ ت َ / تُو طِ ءَ / ءِ ک َ دَ ] ( مص مرکب )زمینه سازی کردن و طرح نمودن و تمهید مدعا نمودن. ( ناظم الاطباء ). || دسته بندی سیاسی و غیرسیاسی بمخالفت کسی یا گروهی، کردن. رجوع به توطئه شود.

فرهنگ فارسی

۱ - باهم ساختن ساخت و پاخت کردن. ۲ - مقدمه چیدن برای وصول بامری.
زمینه سازی کردن و طرح نمودن و تمهید مدعا نمودن. یا دسته بندی سیاسی و غیر سیاسی به مخالفت کسی یا گروهی کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال میلادی فال میلادی فال حافظ فال حافظ