ترمرم

لغت نامه دهخدا

ترمرم. [ ت َ رَ رُ ] ( ع مص ) جنبانیدن لبها بجهت سخن و گویند ترمرموا یعنی جنبیدند برای گفتار اما دم نزدند. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). جنبانیدن لبها جهت تکلم. ( ناظم الاطباء ). حرکت دادن لبان برای سخن گفتن و تکلم نکردن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

جنبانیدن لبها بجهت سخن و گویند ترمرموا یعنی جنبیدند برای گفتار اما دم نزدند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال انگلیسی فال انگلیسی فال کارت فال کارت فال اوراکل فال اوراکل