بکهوجتان

لغت نامه دهخدا

بکهوجتان. [ ب َ ] ( اِ ) خرپشته باشد و آن هر چیز درازی است که میانش برآمده و بلند و دو طرفش مالیده و پست شود. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). خرپشته.( رشیدی ) ( شرفنامه منیری ) ( سروری ). || بالش کوچکی که در زیر بار قرار بدهند. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس ننه
کس ننه
چوخ
چوخ
لوتی
لوتی
اوج
اوج