الاغداری

لغت نامه دهخدا

الاغداری. [ اُ ] ( حامص مرکب ) عمل الاغدار. خربندگی. خرکچیگری. رجوع به الاغدار شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
معشوق
معشوق
ایده آل
ایده آل
داشاق
داشاق
اسرع وقت
اسرع وقت