اقصار

لغت نامه دهخدا

اقصار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قَصرَة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قصرة شود.
اقصار. [ اِ ] ( ع مص ) بازایستادن از کاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان ). || درآمدن بشبانگاه. || بچه کوتاه بالا زادن. || بازداشتن و بیرون کشیدن از چیزی باختیار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کوتاه کردن نماز را. شکسته خواندن نماز را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). کم کردن نماز. ( تاج المصادر بیهقی ). قصر کردن نماز را. || سالخورده شدن میش و گوسفند. || سوده شدن دندان میش و ماده بز از کلانسالی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسکل
اسکل
گوت
گوت
کونی
کونی
سراسیمه
سراسیمه