افذاذ

لغت نامه دهخدا

افذاذ. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ فَذّ، بمعنی تنها و یگانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فُذوذ. ( منتهی الارب ).
افذاذ. [ اِ ] ( ع مص ) یک بچه آوردن گوسفند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). یگانه زادن گوسفند. ( تاج المصادر بیهقی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
وادی
وادی
اسرار کردن
اسرار کردن
قرین رحمت
قرین رحمت
شهرت
شهرت