چشمبند

چشمبند

واژه‌ی چشمبند از دو جزء «چشم» و «بند» ساخته شده و در معنی اصلی خود به وسیله‌ای گفته می‌شود که روی چشم‌ها بسته می‌شود تا مانع دیدن شود. چشمبند می‌تواند از پارچه، چرم یا مواد دیگر ساخته شود و کاربردهای گوناگونی دارد. برای نمونه، هنگام خواب برای جلوگیری از ورود نور از آن استفاده می‌کنند، یا در برخی بازی‌ها و مسابقات، برای هیجان بیشتر چشم افراد را می‌بندند.

در گذشته، این واژه‌ گاهی در معنای منفی و استعاری نیز به کار می‌رفت. در این معنا، چشمبند نماد نادانی، فریب یا ناتوانی در دیدن حقیقت است. مثلاً وقتی گفته می‌شود «چشمبند بر چشم مردم زد»، یعنی حقیقت را از دید آن‌ها پنهان کرد یا آن‌ها را فریب داد. در این کاربرد، این کلمه نشانه‌ای از بی‌خبری و گمراهی است.

بنابراین، این واژه‌ دو جنبه دارد: یکی کاربرد واقعی و فیزیکی آن که برای بستن چشم به کار می‌رود، و دیگری کاربرد نمادین و مجازی که به معنای پوشاندن حقیقت یا مانع دید و آگاهی شدن است. این کلمه در زبان فارسی، هم در زندگی روزمره و هم در ادبیات، جایگاهی خاص دارد و بسته به زمینه‌ی جمله، می‌تواند مفهومی ساده یا عمیق داشته باشد.

لغت نامه دهخدا

چشم بند. [ چ َ / چ ِ ب َ ] ( نف مرکب، اِ مرکب ) افسونی که بدان چشم مردمان را ببندند، از عالم خواب بند و زبان بند. ( آنندراج ). افسون چشم. ( ناظم الاطباء ). باعتقاد عوام قسمی از جادوست که اثر در دید مردم کند که چیزها را طور دیگر بینند. ( فرهنگ نظام ):
ای زلف تو هر خمی کمندی
چشمت بکرشمه چشم بندی.سعدی ( از آنندراج ).چشم بند است این جواب نامه و راهی دراز
برکش از رخ پرده، ای در جیب قاصد کوی تو.میرمحمد علی رایج ( از آنندراج ). || چیزی که بر چشم های گاو خراس و غیره بندند. ( آنندراج ). پارچه یا پاره چرمی که بر چشم گاو خراس یا غیر آن بندند. ( فرهنگ نظام ):
گاو خراس است سپهر بلند
بر سر او از مه و خور چشم بند.شفائی ( از آنندراج ).|| چشم آویز و روبنده که از پارچه سیاه نازک سازند. ( ناظم الاطباء ). پیچه. روبند. || کفش زنانه. ( ناظم الاطباء ). || آنکه چشم بندی کند. ساحر. ( آنندراج ). رجوع به چشم بندی شود.

فرهنگ معین

( ~. بَ ) (اِمر. ) آن چه که روی چشم بندند تا جایی را نبیند.

فرهنگ عمید

۱. پارچه یا چیز دیگر که با آن چشم کسی یا حیوانی را ببندند.
۲. [مجاز] کسی که چشم بندی کند و با افسون و شعبده چیزی را دگرگون کند.
۳. [مجاز] نوعی افسون که به وسیلۀ آن مردم چیزها را به صورت دیگر می بینند: ای زلف تو هر خمی کمندی / چشمت به کرشمه چشم بندی (سعدی۲: ۶۲۱ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - افسونی که بدان چشم مردمان را بندند. ۲ - پارچه یاپار. چرمی که بر چشم گاو خراس و جز آن بندند. ۳ - روبنده که از پارچ. سیاه نازک سازند و زنان بر چهره افکنند پیچه رو بند. ۴ - کفش زنانه. ۵ - ( صفت ) آنکه چشم بندی کند شعبده باز.
تکه پارچه که با آن چشم راببندند، چشم بندی وافسون

دانشنامه عمومی

چشم بند پوشاکی است که معمولاً از جنس پارچه می باشد و به سر شخص گره می خورد تا چشم او را بپوشاند و مانع بینایی شود. در حالی که یک چشم بند مناسب به طرزی کامل حتی اگر چشمها باز باشد مانع از دید می شود، یک چشم بند ضعیف یا گره خورده ممکن است باعث شود تا فرد بتواند تا شعاعی از اطراف را ببیند. 
به عنوان یک ماسک خواب: آنها هنگام خواب به خصوص هنگام مسافرت هوایی یا برای کسانی که در طول روز می خوابند استفاده می شود تا مانع از دیده شدن نور شوند و با توجه به جلوگیری از نور به کاربر امکان می دهد خواب عمیق تری داشته باشد. 
فعالیت های جنسی نیز می تواند شامل استفاده از چشم بند شوند. 
چشم بند (فیلم). چشم بند، ( انگلیسی: Blinder ) یک فیلم درام ورزشی محصول ۲۰۱۳ استرالیا به کارگردانی ریچارد گری است که بازیگرانی همچون اولیور اکلند، رز مک آیور، آنا هوچیسون و جک تامپسون در آن ایفای نقش می کنند. این فیلم یک درام دربارهٔ فوتبال استرالیا است که عمدتاً در تورکوای، ویکتوریا فیلم برداری شده است. 
این فیلم دربارهٔ تام دان، یک ستاره فوتبال مشتاق است که به دنبال رسوایی از استرالیا گریخت و بعدها برای بازیابی شهرت خود به استرالیا بازمی گردد. 
ببرهای تورکوای، تیم موفقی هستند که در لیگ فوتبال بلارین بازی می کنند. مربی آنها چارلی «چانگ» هاید هدایت این تیم را در اولین فینال بزرگ خود در هفت سال هدایت کرده است. 
صحبتهایی وجود دارد که ممکن است سه بازیکن برتر این تیم یعنی دان، مورتیمر و رگان توسط یک یا چند باشگاه AFL آماده شوند. 
در آستانه مسابقه مربی، بازیکن تیم، تام دان را به دلیل نگرش ضعیف رها می کند و پرچم موفقیت را به دست می آورد. 
دان احساس می کند از این پیروزی خارج شده و دوستی اش با رز والتون را تقویت می کند. خواهر کوچکتر رز، سمی، ( مک آیور ) با حمل آب برای بازیکنان، بخشی از تیم پشتیبانی کارمندان است. 
سال بعد، تورکوای، مجدداً برای بازی در فینال بزرگ بازی می کند و از پشت پیروزی را مدیریت می کند. در جشن بعد از مسابقه، سامی جوان با سن مورتیمر رابطه جنسی زیر سن داشت. دان که توسط رز به او گفته بود که مراقب خواهرش باشد، با یک نوشیدنی مسموم شده و از آنجا خارج می شود. 
مقاله ای در روزنامه محلی، عکس های آن شب را منتشر می کند و تیم از یک قهرمان به درجه صفر می رود. رسوایی این تیم را از یکدیگر جدا می کند و دان به آمریکا رفت. ریگان انتخاب می شود و دو نفر دیگر به این دلیل که باشگاه های بزرگ لیگ نمی خواستند در این رسوایی گیر بیفتند، انتخاب نشدند. 
ده سال بعد چانگ در حالی که خطاب به بازیکنان در هنگام مسابقه در آستانه فینال است، سقوط می کند و می میرد، دان برای مراسم تشییع او، از آمریکا برمی گردد و بعد از سالها، متوجه می شود که اهالی شهر او را رسوا نکرده اند. رز ازدواج کرد و هنوز نسبت به او تلخی داشت. 
ریگان که فوتبالش با مصدومیت خراب شده بود، به عنوان دستیار چانگ بازگشت. با تشویق تیم ملی، وی از دان و مورتیمر کمک می کند تا به عنوان مربی تیم در فینال به او کمک کنند.

جمله سازی با چشمبند

حقه در گشت چشمم چون ز لعلت بسته شد چشمبندی های چرخ حقه باز است این همه
این چو زرین چشم بر وی بسته سیمین چشمبند وان چو سیمین گوش اندر گوش زرین گوشوار
منِ بیدل و غم غفلتی‌ که ز چشمبندِ فسونِ دل همه جا ز جلوهٔ من پر است و به هیچ جا نرسیده من
چشم بندی میکند با ما حریفی شوخ چشم غافلست از چشم ما وز چشمبندی های ما
خوش آن کز بند صورت باز رسته ز سحر چشمبندان چشم بسته
عشق جادوست لیک شیوه او چشم بخشی ست چشمبندی نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
راه و رسم
راه و رسم
فوت جاب
فوت جاب
بررسی
بررسی
پاداش
پاداش