اغوشتن

واژه‌ی آغوشتن مصدری است از ریشه‌ی آغوش که به‌صورت آغُشْتَن تلفظ می‌شود. این فعل در زبان فارسی کهن و کلاسیک به‌کار می‌رفته و به معنای در آغوش گرفتن یا بر سینه فشردن است. در متون ادبی و تاریخی، این واژه نشان‌دهنده‌ی عمل محبت‌آمیز و پرمهر دربرگیری عاطفی یا فیزیکی است. بر پایه‌ی منابع معتبر لغوی، از جمله آنچه شعوری از فرهنگ‌نویسان ثبت کرده، مصدر آغوشتن در گذر زمان جای خود را به عبارت فعلی در آغوش گرفتن داده است. با این حال، کاربردهای شاعرانه و ادبی این واژه در غزلیات و متون عرفانی، حاکی از غنای زبانی و ظرفیت آن برای بیان مفاهیم عمیف انسانی و عاطفی است. امروزه اگرچه این واژه کمتر در گفتار روزمره استفاده می‌شود، ولی حضور آن در ادبیات مکتوب و پژوهش‌های زبان‌شناسی، اهمیت حفظ و انتقال آن را به نسل‌های آینده نشان می‌دهد. شناخت چنین واژه‌هایی نه تنها درک ما را از سیر تحول زبان فارسی ژرفا می‌بخشد، بلکه گویای پیوند ناگسستنی فرهنگ و ادبیات این سرزمین است.

لغت نامه دهخدا

( آغوشتن ) آغوشتن. [ ت َ ] ( مص ) در آغوش گرفتن. ( از شعوری ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قالب
قالب
تمسک
تمسک
آتو
آتو
حدس
حدس