اعصبه

لغت نامه دهخدا

( اعصبة ) اعصبة. [ اَ ص ِ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ عَصیب، بمعنی شش یا روده های درپیچیده و بریان کرده. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). عُصُب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال سنجش فال سنجش