اطشاء

لغت نامه دهخدا

اطشاء. [ اِ ] ( ع مص ) زکام زده گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زکام گرفتن. زکام شدن. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تسخیر
تسخیر
شیمیل
شیمیل
داشاق
داشاق
تخصیص
تخصیص